جدول جو
جدول جو

معنی ام عزیمه - جستجوی لغت در جدول جو

ام عزیمه(اُمْ مِ عَ مَ)
است. (المرصع). و رجوع به ام عزم و ام عزمه شود، کفتار، جانور کوچکی است که طحن می خوانند. (از المرصع). و رجوع به عوف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ عِ مَ)
است. (از اقرب الموارد). کون. (منتهی الارب). و رجوع به ام عزم شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ زَ مَ)
است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ نَ)
کرکس. (منتهی الارب) (از المرصع). رخمه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ دَ)
دهی است نزدیک واسط. قبر احمد رفاعی در آنجاست. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حَ مَ)
زینب دختر جحش الاسود. از زنان پیغمبر اسلام بود. (از تاریخ گزیده چ لندن، ص 159) ، گاو. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، سختی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) ، نعمت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از لسان العرب). از لغات اضداد است. (منتهی الارب) ، است. (تاج العروس از ذیل اقرب الموارد) ، کنیۀ مصر است و در حدیث آمده: ام خنور یساق الیها القصار الاعمار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ طی یَ)
آسیاب. (از المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ هََ ثَ)
انصاری. از زنان صحابی است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 259 شود، دیگ. (از المرصع) (از مهذب الاسماء). در مهذب الاسماء ام العیال با الف و لام است
نسیبه انصاری. دختر حارث یا کعب از زنان صحابی و در بعضی از غزوات با رسول اکرم همراه بوده است. و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 259 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ ؟)
است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ ؟)
است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ وَ)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِزْ زَ)
آهوی ماده. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِ)
است. (المرصع). کون. (آنندراج) (از اقرب الموارد). در اقرب المواردام العزم با الف و لام است. و رجوع به ام العزم شود
لغت نامه دهخدا